۱۳۸۷ آبان ۱۰, جمعه

مکاشفه 11:4 ....... Revelation 4:11



"You are worthy, our Lord and God , to receive glory and honor and power,

for you created all things , and by your will they were created and have their being".





" خداوندا، جلال و حرمت و قدرت، برازنده توست،

زیرا تو آفریننده تمام موجودات هستی و همه چیز به اراده تو بوجود آمد".



۱۳۸۷ آبان ۹, پنجشنبه

مکاشفه 8:1 ....... Revelation 1:8



"I am the Alpha and the Omeg,"says the Lord God." who is , and who was , and who is to come , the Almighty."





خدا می فرماید :" من الف و یا هستم. من ابتدا و انتها هستم." این را خداوندی می فرماید که صاحب تمام قدرتهاست، و هست و بود و باز خواهد آمد .




اعمال 7: 48-49 ....... ACTS 7: 48-49



However,the Most High does not live in houses made by men.As the prophet says:"Heaven is my throne,and the earth is my footstool.What Kind of house will you build for me?
Says the Lord.
Or where will my resting place be?
"Has not my hand made all these things?"


با وجود این،خدا در جایی منزل نمی کند که بدست انسان ساخته شده باشد،چون بوسیله پیامبران خود فرموده: آسمان،تخت من و زمین کرسی زیر پای من است. چه نوع خانه ای شما می توانید برای من بسازید؟ آیا من در این خانه ها منزل می کنم ؟ مگر من خود زمین و آسمان را نیافریده ام ؟


۱۳۸۷ مهر ۲۴, چهارشنبه





در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم که از تراکم اندیشه های پست تهی باشد


خدایی باش



کودکي با پاهاي برهنه بر روي برفها ايستاده بود و به ويترين فروشگاهي نگاه مي کرد زني در حال عبور او را ديد . او را به داخل فروشگاه برد و برايش لباس و کفش خريد و گفت: مواظب خودت باش

کودک پرسيد: ببخشيد خانم شما خدا هستيد؟

زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط يکي از بنده هاي خدا هستم

کودک گفت:مي دانستم با او نسبت داري

۱۳۸۷ مهر ۲۲, دوشنبه

به نام او که مرا آفرید،با خونش روی صلیب حیاتم خرید



چشم به راه من باشید،من به زودی می آیم و برای هر کس
مطابق اعمالش پاداشی با خود خواهم آورد.
من الف و یا،آغاز و پایان،اول و آخر هستم.
خوشابحال کسانی که لباس هایشان را دایما می شویند.
آنها اجازه ورود به شهر و خوردن میوه درخت زندگانی را
خواهند داشت.اما فاسدان،جادوگران،زناکاران،قاتلان،بت پرستان،
دروغگویان و متقلبان،به شهر راه نخواهند یافت.
(مکاشفه۲۲: ۱۲ تا ۱۵)

۱۳۸۷ مهر ۲۱, یکشنبه



این است بنده من که او را برگزیده ام.او محبوب من است و مایه شادی من.
من او را از روح خود پر می سازم تا قومها را داوری کند.
نه می جنگد و نه فریاد می کشد،و نه صدایش را کسی می شنود.
شخص ضعیف را از پای در نمی آورد و امید مردم را،هر قدر نیز کوچک باشد از بین نمی برد.
با پیروزی خود،به تمام بی عدالتی ها خاتمه خواهد داد،و مایه امید تمام قومها خواهد بود.
متی ۱۲: ۱۸ تا ۲۱

۱۳۸۷ مهر ۲۰, شنبه


Be joyful always; pray continually;give thanks in all circumstances,for this is God’s will for you in Christ Jesus.Do not put out the Spirit’s fire;do not treat prophecies with contempt.Test everything.Holdon to the good.Avoid every kind of evil.May God himself,the Gog of peace,sanctify you through and through. May your whole spirit,soul and body be kept blameless at the coming of our Lord Jesus Christ.The one who calls you is faithful and he will do it.

همیشه شاد باشید!پیوسته دعا کنید!برای هر پیشامدی خدا را شکر نمایید،زیرا اینست خواست خداوند برای شما که از آن عیسی مسیح هستید.هیچگاه مانع کار روح خدا نشوید.نبوتها یعنی پیغامهایی را که خدا به مومنین میدهد،کوچک و حقیر نشمارید،بلکه بدقت به آنها گوش فرا دهید،و اگر تشخیص دادید که از جانب خدا هستند،آنها را بپذیرید.خود را از هر نوع بدی دور نگاه دارید.دعا می کنم که خود خدای آرامش،شما را تماما مقدس سازد.باشد که روح و جان و بدن شما تا روز بازگشت خداوند ما عیسی مسیح بی عیب و استوار بماند.همان خدایی که شما را خوانده است تا فرزندان او باشید،طبق وعده اش این را نیز برای شما انجام خواهد داد.




< اول تسالونیکیان 5-16:24>

۱۳۸۷ مهر ۱۹, جمعه

Love Without You





دوستت داشتم ...يادت هست ؟ ...گفتم دوستت دارم ...و تو گفتي كوچكي براي دوست داشتن ....رفتم تا بزرگ شوم ...اما انقدر بزرگ شدم كه يادم رفت دوستت داشتم
گفت : مي خوام یه يادگاري بنويسم تا هميشه برات بمونه ... گفتم : كجا؟ گفت : رو قلبت ... گفتم : مي توني؟ گفت : آره زياد سخت نيست ... گفتم : بنويس تا براي هميشه بمونه ... يه خنجر برداشت ... گفتم : اين چيه؟ گفت : هيسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس . ساكت شدم ... گفتم:بنويس ديگه چرا معطلي ؟ خنجر رو برداشت و با قسمت تيز اون نوشت : دوستت دارم ديوونه !!!


اون رفته خيلي وقته ... كجا ؟ ..........k

۱۳۸۷ مهر ۱۴, یکشنبه

تا در دست توام مرحمتی کن،فردا که شوم خاک ،چه سود اشک ندامت گلم



گفتي مي خوام بهت بگم همين روزا مسافرم «بايد برم» براي تو فقط يه حرف ساده بود،
کاشکي مي ديدي قلب من به زير پات افتاده بود، شايد گناه تو نبود،
شايد که تقصير منه شايد که اين عاقبتِ اين جوري عاشق شدنه ***سفر هميشه قصه رفتن و دلتنگيه ،به من نگو جدايي هم قسمتي از زندگيه،
هميشه يک نفر ميره آدم و تنها مي ذاره، ميره يه دنيا خاطره پشت سرش جا مي ذاره،
هميشه يک دل غريب يه گوشه تنها مي مونه، يکي مسافر و يکي اين وره دنيا مي مونه ***دلم نمياد که بگم به خاطر دلم بمون، اما بدون با رفتنت از تن خستم ميره جون،
بمون براي کوچه‌اي که بي تو لبريزه غمه، ابري تر از آسمونش ابراي چشماي منه ***بمون واسه خونه‌اي که محتاج عطر تن توست بمون واسه پنجره اي که عاشق ديدن توست!